هر کدام ار وادی ها همانند پله هایی هستند که انسان را در عبور از یک منطقه صعب العبور یاری می رساند و هرکدام فرمانهایی را صادر میکنند که با اجرای آن ها میتوانیم در ابتدا در مسیر درمان اعتیاد و در ادامه در مسیر صحیح زندگی قرار بگیریم و با ادامه حرکت در این راه ما را برای رسیدن به نقطه ای که از آنجا انشعاب یافته ایم هدایت میکند.

ما در وادیهای گذشته تا اندازه ایی کوله بار خود را برای حرکت در این سفر مهیا کرده ایم . توانسته ایم به تفکراتمان سر و سامانی بدهیم فهمیدیم که هیچ موجودی عبث و بیهوده آفریده نشده است و دانستیم که انسان موجودیست که مسئول تمام اعمال خود می باشد و باید سازندگی و پاکسازی را از خود شروع کند و همچنین فهمیدیم که چراغ راه ما باید چه باشد . حال در این وادی فرمان حرکت صادر می شود و گفته میشود با حرکت راه نمایان میشود .

یک سفر اولی باید بداند که مشکلات همیشگی است و اگر فکر کند که ابتدا مشکلات خود را حل کند و سپس درمان را آغاز کند سخت در اشتباه است با وجود مشکلات باید حرکت را آغاز کند و درمسیر درمان قرار بگیرد.

تمام وادیها مکمل یکدیگرند . ما بدون سر و سامان دادن به تفکراتمان نمیتوانیم به درستی حرکت کنیم زیرا حرکت هم به تنهایی نتیجه ایی نخواهد داشت . برای حرکت در مسیر درمان اعتیاد که همانند پیروزی در جنگ می باشد باید بسیار حساب شده و دقیق عمل کنیم . اگر تفکر و به دنبال آن نوع نگاهمان درست نشود حرکتمان بیفایده است چون انسان بایستی بر اساس تفکر و اندیشه اش زندگی کند نه اینکه زندگی کند و سپس بیندیشد اگر اینگونه باشد طولی نمی کشد که آنچنان که زندگی میکند می اندیشد همانند زمان سوء مصرف

انسان در زندگی اش با بی نهایت راه روبرو است و فقط یک راه نیست که مجبور شود راه ها بسیارند و انسان هم اختیار دارد و مختار است در هر لحظه راههای گوناگون انتخاب کند که برای آن نیز چراغی همچون عقل دارد که به او کمک میکند که راه صحیح را تشخیص دهد.

وادی هشتم اولین شروع فیزیکی یا حرکت کردن انسان در زندگی اش می باشد که باید وارد عمل شود و حرکت کند یعنی پا در حکمت عملی بگذارد .

البته همانگونه که در وادی نوشته شده از آن جهت که ابلیس کینه آدم را به دل گرفت پس از آن اعلام نمود که من با تمامی قدرت خود انسان را از مسیرش منحرف خواهم کرد . ابلیس از کلمه تلبیس گرفته شده یعنی به اشتباه انداختن، فریب و خدعه به کار بردن، چیزی را برخلاف وانمود کردن ابلیس دائما" از نیروهای خود استفاده میکند و مدام فریب میدهد کارش این است و باید باشد زیرا مظهر ضلالت و گمراهی است و ایرادی به آن نمیتوان گرفت .و یکی از مکرهایش این است که انسان را از حرکت باز ایستاند و مانع حرکت انسان شود .

نیروهای تخریبی هم بیکار ننشسته اند و از کوچکترین نقاط ضعف ما برای ساکن شدن ما استفاده میکنند و به عناوین مختلف می خواهند مانع حرکت انسان شوند . گاهی با ترس ، بعضی اوقات با ناامیدی و گاهی با منیت و یا با حس های منفی دیگر و گاهی هم در قالب انسانی دیگر.

این وادی آگاهی لازم را برای چگونه حرکت کردن و از کجا حرکت کردن در اختیار ما قرار میدهد. پس از پیدا کردن مسیر صحیح حرکتمان با جمع آوری اطلاعات لازم بایستی حرکت را آغاز کنیم .در این راه لازم نیست تمام جزئیات را بدانیم که با حرکت راه خودش را نمایان میکند .

هر کدام از ما اگر نیاز به اندازه لازم و ایمان و باور قوی داشته باشیم  قطعا" با رعایت اصول و قوانین و حرمت ها میتوانیم به پایان راه که رهایی از بند اهریمن است برسیم.

حال از منظر دیگر

هیچ سکون و درنگی در این عالم نیست و نهاد هستی همواره در حرکت می باشد زمانی که سکون در این عالم نیست انسان هم که جزئی از این عالم است باید همیشه در حرکت باشد و مهم این است که هر حرکتی باید از نقص به کمال باشد حال که با حرکت دائم روبرو هستیم و خودمان نیز در حرکت هستیم باید همواره برای نو شدن آماده باشیم.

آماده باشیم برای نو فکر کردن و نو دیدن اگر فکر خوب داشته باشیم همیشه نو هستیم و آماده ایم برای نوشدن و حرکت سالم . انسانی که اینگونه باشد نه از آینده میترسد و نه از گذشته و کهنه پرست نیست و همیشه در حرکت است .

انسانها ممکن است به چیزهایی فکر کنند اما در زندگیشان پیاده یا عمل نمیکنند اما ما در کنگره یاد میگیریم که فکرهای بنیادی خود را در شیوه زندگی نیز پیاده کنیم یعنی عمل کنیم به آنچه عقل به ما میگوید ما در اینجا هم از لحاظ نظری کار میکنیم و دانایی لازم را کسب میکنیم و هم بایستی وارد جرگه عمل شویم و حرکت کنیم عملی که نقص در آن نباشد . و عملی که بر اساس علم و آگاهی و تجربه باشد نقص در آن نیست .حال برای این عمل و حرکت بایستی از خودمان شروع کنیم .

در این وادی یاد گرفته ایم یا یاد میگیریم که حرکت نمائیم و برای ورود به عمل و جبران تخریبهایی که تا کنون وارد نموده ایم بایستی به ترتیب  از خودمان و خانواده و دیگران و بطور کلی جامعه و کل هستی پا در وادی حکمت عملی بگذاریم.