وبلاگ لژیونی آقای مهران نیک سیر

افرادی که به حقیقت واقعی کنگره پی برده اند متوجه می شوند که کنگره 60 هم در وادی آموزش علم و حکمت فعالیت می کند و هم در وادی عمل به آنها ، و به همین جهت بستر لازم را برای انسانهای اهل شناخت و عمل را نیز مهیا کرده است .

هر مسافر در سفر اول لازم است برای رهای از دست اهریمن اعتیاد در جهت شناخت خود و مواد مخدر حرکت کند و در این راه آگاهی هایی را که کسب میکند را باید بصورت کاربردی به کار ببرد تا پس از حداقل 10 ماه بتواند از قفسی که خود برای خویش ساخته خارج شود

اما از آن جهت که انسان موجودیست بی کرانه و حیاتش پایانی ندارد پس شناخت انسان هم پایانی ندارد و در سفر دوم باید با تلاشی بیشتر در این راه قدم بردارد و آگاهی هایی را که کسب می نماید در تمام سطوح زندگی خود نیز به آن عمل کند

همانطوری که می دانیم انسان موجودی است پرسشگر و مطرح بودن پرسشهای بسیاری در ذهنش طبیعی می باشد البته این ویژگی انسانی است که درگیر روزمره گی و امورات مبتذل نباشد به عنوان مثال سوالاتی از قبیل اینکه انسان کیست ؟ و حقیقت هستی انسان چیست؟هدف از خلق انسان چه بوده و برای ایفای چه نقشی آفریده شده است ؟برای ایفای چنین نقشی دارای چه تواناییها و استعدادها و صفاتی است؟و سوالات بیشمار دیگر ..

حال با آموزش هایی که در اینجا می بینیم می توانیم به پاسخ صحیح این سوالات برسیم که این یعنی حرکت کردن در مسیر شناخت خود . که ما در چهار وادی اول توانستیم کمی با دنیای درون و تواناییهای خود آشنا شویم حال این وادی می خواهد ما را از دنیای ذهن خارج و به جهان عمل وارد کند این وادی به ما می گوید

در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست ، توام با رفتن و رسیدن آن را کامل می نماید

هر انسانی ممکن است در دنیای ذهن خود با تفکراتش هر کاری را که بخواهد انجام دهد اما در دنیای که زندگی می کند چنین چیزی امکان پذیر نمی باشد و باز می گردد به این موضوع که تفکر به تنهایی قدرتی ندارد و ارزشی هم ندارد زمانی ارزشمند می شود که بتوانیم آن را به فعل تبدیل کنیم و هر علم و آگاهی که کسب کرده ایم را به آن جامه عمل بپوشانیم.

در این وادی آقای مهندس برای شروع مرحله پاک سازی خود و حرکت به سمت ارزشها پله هایی را درنظر گرفتند که بایستی هم در درمان خود و هم در ادامه در زندگی خود آنها را انجام دهیم

1.برگشت از ضد ارزش ها

معمولا فردی که به علت جهلش در گیر سوء مصرف مواد شده است و به دلیل تخریب های بسیار ممکن است در زندگی خود درگیر ضد ارزشهای دیگری هم شده باشد چنین شخصی باید بداند که در تمام سطوح زندگی خود می بایست از آنها دوری کند تا خللی در درمانش اتفاق نیفتد البته این کار به یکباره امکان پذیر نمی باشد ولی زمانی که به آرامی سطح دانایی اش گسترده تر می شود می تواند این کار را انجام دهد ولی چون در این راه نفس اماره همیشه با آن همراه می باشد دشواریهایی برایش به وجود می آید که بایستی این سختی ها را تحمل کند آرامش یکی از نشانه هایی است که هر انسانی می تواند تشخیص دهد که در راه صراط مستقیم و یا ارزشها در حرکت است

2.خودداری

اولین قدرتی که اعتیاد از انسان می گیرد اختیار اوست و ما باید بتوانیم در سفر مان انساني خوددار باشيم يعني بدانيم به كجا برويم و يا چه كاري را انجام دهيم و اگر در موردي شك و ترديدي داشتيم و عقل نتوانست درستي و يا نادرستي آن را تشخيص دهد آن عمل را انجام ندهيم و اين قانون را بايستي در تمام امورات زندگي خود بدرستي انجام دهيم چون با يك انتخاب اشتباه ممكن است از مسير اصلي خود سالها دور شويم

3.قناعت

يكي از مشكلات كه فرد مصرف كننده مي تواند داشته باشد مسائل مادي است و و زماني كه سفرش را شروع مي كند بايد ياد بگيرد كه از كمترين امكانات بيشترين استفاده را ببرد و اين يعني قناعت. ما اگر ياد نگيريم كه با حداقل ها كه داريم زندگي كنيم ممكن است براي بدست آوردن پول و امكانات دست به هر كاري بزنيم بايد از داشته هايمان لذت ببريم و حسرت چيز هاي نداشته را نخوريم ولي در كنار آن تلاش لازم را براي قوي كردن پايه هاي مالي خود انجام دهيم. با قناعت زندگي بسيار آسان مي شود در حالي كه زياده خواهي و تنوع طلبي زندگي را تلخ و دشوار مي كند و باعث مي شود انسان تا آخرين توان خود و در تمام عمر گرانمايه خويش فقط در پي ثروت و ماديات باشد و چنين حرص و طمعي باعث خروج انان از آسايش و كمال و تعالي مي گردد.

4.صبر 

انسان ها براي انجام هر كاري نيازمند صبر مي باشند. صبر يعني تحمل پارامتر زمان همراه با سعي و تلاش براي رسيدن به هر هدف، كه يكي از اركان مهم براي رسيدن به درمان در سفر اول مي باشد. صبر نگه داشتن نفس است بر آنچه عقل آن را حكم مي كند. پس بايد اين صفتي را كه در پرتو آن انسان در سركوبي شهوات و نفسانيات و غلبه بر آن ها از حيوانات متمايز مي شود را تقويت كرد. يا مي توان گفت صبر به معني استقامت و پايداري در برابر تمامي عواملي است كه مانع رسيدن انسان به اهدافش و همچنين تعالي و كمال مي شود. البته صبرو استقامت در مقابل اين عوامل ( دروني و بيروني )‌بسيار تلخ و دشوار است. اما انسان صابري كه اين دشواري ها را تحمل مي كند و گله و شكايت و بي تابي نمي كند موجب شكفته شدن استعداد ها و قدرت هاي نهفته دروني آن مي گردد و انسان را به خداوند نزديك تر مي گرداند.

5.توكل

زماني كه مراحل گذشته را به خوبي انجام داديم و زحمت و تلاش لازم را براي هر كاري كه بايد انجام مي داديم كشيديم، آن زمان مي توانيم به خداوند توكل كنيم. توكل يعني براي رسيدن به مقصود و هدف خويش خداوند را وکیل كردن و قائم مقام خود قرار دادن و به بيان ديگر توكل يعني اعتماد و اتكا به خداوند و زماني مي توانيم توكل كنيم كه اعتماد و حسن ظن به پروردگار داشته باشيم.

6.رضا

رضامندي يعني اينكه انسان در طول حيات خود آنچه خداوند برايش مقدر فرموده خشنود وراضي باشد. كسي كه به اين مقام رسيده در حالت بيماري همان گونه است كه در حالت تندرستي و يا هنگام تهيدستي همان طور رضايت قلبي دارد كه در وقت توانگري. همان طور كه يك عاشق تمام كار هاي معشوق خود را زيبا و دوست داشتني مي بيند و هر عملي كه محبوبش انجام مي دهد بدون هيچ شكايتي با شادي و رضايت قبول مي كند انساني كه دل در گرو عشق الهي بسپارد از شرايط و موقعيت هايي كه در آن قرار دارد و از حوادثي كه براي او رخ مي دهد و از فراميني كه خداوند مقدر مي نمايد راضي و شادمان است. اگر ما براي رسيدن به هر هدفي از جمله درمان به ديد يك معشوق به آن نگاه كنيم هيچ زماني گله و شكايت نمي كنيم و مي توانيم راضي باشيم و پا به مقام رضا بگذاريم.

7.تسليم

يكي از ارگان اصلي درمان، تسليم محض در برابر آموزش هاي موجود در كنگره و تمام قوانين و فراميني موجود در كنگره مي باشد. عاشق در مقابل معشوق جز تسليم كاري نمي كند، عاشق با معشوق چون و چرا ندارد، عاشق به معشوق درشتي و زشتي نمي كند. چرا؟

زيرا همه چيز ها را در او زيبا مي بيند و هيچ عيبي در او نمي بيند. انسان زماني چرا مي گويد كه نواقص و ناهمواري ببيند حال زماني كه چرا نباشد چه حالتي است؟تسليم است البته نه تسليم از روي زور و اجبار بلكه تسليم از روي رضا ، عاشق در برابر معشوق تسليم از روي رضا است به همين علت است كه تسليم پس از مرحله رضا آمده است البته طي كردن اين مرحله بسيار دشوار است اما امكان پذير